جنگ جهانی سوم واقعا شروع شده است
تاریخ انتشار: ۱۱ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۳۲۲۳۹۲
«مشاوران امنیت ملی نگران بودند که ناتو در جنگ میان «روسیه و اوکراین» و «ایران و اسرائیل» مداخله کند و همان طور که امروز صبح خواندم، دولت بایدن انتظار دارد که چین به تایوان زودتر از اینها حمله کند. صادقانه بگویم، جنگ جهانی سوم واقعا شروع شده؛ در اوکراین و فضای سایبری که قطعا.»
به گزارش ایران اکونومیست، روزنامه هممیهن نوشت: «تغییر اقلیم، جنگ و تورم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
تورم بازگشته و در یک سال گذشته همواره رو به افزایش بوده است که علت آن به عرضه و تقاضا برمیگردد. افزایش تورم ممکن است پدیدهای کوتاهمدت نباشد اما دوران اعتدال بزرگ سه دهه گذشته (دورانی که نوسانات چرخه تجارت روند باثباتی داشت) روبهاتمام است و احتمالا وارد وادی جدید بیثباتی رکود تورمی شدهایم.
نوریل روبینی یکی از شناختهشدهترین اقتصاددانهایی است که به بدبینی مشهور است. استاد بازنشسته دانشکده تجارت استرن در دانشگاه نیویورک رکود اقتصادی سال ۲۰۰۸ و سقوط اقتصاد جهانی در بدو شروع بحران ویروس کرونا را پیشبینی کرده بود. نوریل روبینی در ایران، ترکیه، فلسطین اشغالی و ایتالیا بزرگ شده و حالا یک شهروند آمریکایی است. او میگوید که اقتصاد جهانی در مسیر تداخل نه با یکی بلکه با ۱۰ بحران احتمالی روبهرو است که هر کدام از آنها بهتنهایی با هر کدام از بحرانها برابری میکند. دامنه تهدیدهای بزرگی که روبینی از آنها صحبت میکند از حوزه اقتصاد آغاز میشود. روبینی بزرگترین بحران بدهی و دوران رکود تورمی را پیشبینی میکند که بحران دهه ۷۰ میلادی برای سیاستمداران ساده به نظر برسد. او معتقد است که ما در مراحل اولیه جنگ سرد جدید بین آمریکا و چین هستیم؛ درگیریای که سر مسئله تایوان میتواند بسیار بالا بگیرد. تهدید فناوری موضوع دیگری است که روبینی از آن صحبت میکند. او معتقد است که هوش مصنوعی میتواند میلیونها نفر را از کار بیکار کند و به نابرابری درآمدی و پوپولیسم در بسیاری از کشورها بینجامد. اگر این دو تهدید بهتنهایی بد نیستند، بحران اقلیم در حال ظهور تقریبا اجتنابناپذیر است. عملکرد کشورها و کارخانهها برای رسیدن به اهداف کربن صفر خالص که در معاهده پاریس آمده، مبهم است و جنگ روسیه در اوکراین همه را به سمت سوختهای فسیلی سوق داده است. روبینی معتقد است انتخاب شیوههای صحیح سیاستگذاری و تصمیمگیری جمعی ممکن است تا حدی یا به طور کامل از یک یا چند مورد از این تهدیدهای بزرگ جلوگیری کند اما جلوی تمام این موارد را نمیتواند بگیرد، در نتیجه وقوع فاجعه قطعی است.
در ادامه گزیده گفتوگوی مجله اشپیگل را با این اقتصاددان برجسته میخوانیم:
- تهدیدهایی که من دربارهشان مینویسم واقعی است. هیچکس آن را انکار نمیکند. من در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی در ایتالیا بزرگ شدم. در آن زمان با وجود تنشها میان اتحادیه جماهیر شوروی و غرب، هیچوقت نگران وقوع جنگی بین قدرتهای بزرگ یا یک زمستان هستهای نبودم. هیچوقت واژههای تغییر اقلیم و همهگیری جهانی را نشنیده بودم. هیچکس هم نگران روباتها نبود که جایگاه شغلیشان را بگیرد. ما تجارت آزاد و جهانیشدن را داشتیم، در دموکراسیهای پایدار زندگی میکردیم؛ حتی اگر بینقص نبودند. بدهیها بسیار کم بود، سن جمعیت بالا نرفته بود و در سیستمهای بهداشت و حقوق بازنشستگی هیچ وعده بدون بودجهای وجود نداشت. این دنیایی است که من در آن بزرگ شدهام و حالا باید نگران تمام این موارد باشم، بقیه هم همینطور.
- برای نشست صندوق بینالمللی پول به واشنگتن رفته بودم. نیل فرگوسن، مورخ و کارشناس اقتصادی، در سخنرانی خود در این نشست گفت اگر خوششانس باشیم بحران اقتصادی همانند آنچه در دهه ۷۰ میلادی رخ داد، اتفاق میافتد نه جنگ دهه ۴۰. مشاوران امنیت ملی نگران بودند که ناتو در جنگ میان «روسیه و اوکراین» و «ایران و اسرائیل» مداخله کند و همان طور که امروز صبح خواندم، دولت بایدن انتظار دارد که چین به تایوان زودتر از اینها حمله کند. صادقانه بگویم، جنگ جهانی سوم واقعا شروع شده؛ در اوکراین و فضای سایبری که قطعا.
- سیاستمداران قطعا باید مسئله روسیه و اوکراین را قبل از مسئله ایران و اسرائیل یا چین حل کنند اما سیاستگذاران باید به تورم و رکود اقتصادی مثل رکود تورمی نیز فکر کنند. منطقه یورو هماکنون در رکود اقتصادی قرار دارد و فکر میکنم طولانیمدت و ناخوشایند باشد. انگلستان وضعیت بدتری دارد. همهگیری کرونا ظاهرا کنترل شده است اما سروکله سویههای جدید کووید بهزودی پیدا میشود. تغییر اقلیم یک فاجعه آهسته و آرام است که دارد شدت میگیرد. برای هر کدام از ۱۰ تهدیدی که در کتابم توصیف کردهام، میتوانم ۱۰ تا مثال بیاورم که همین الان دارد اتفاق میافتد، نه در آیندهای دور.
- میخواهید یک مثال درباره تغییر اقلیم بزنم؟ خشکسالی در تابستان امسال سراسر دنیا از جمله آمریکا را فراگرفته بود. خشکسالی در نزدیکی لاسوگاس آنقدر بد بود که اجساد گانگسترهای باقیمانده از دهه ۵۰ میلادی از اعماق دریاچههای خشکشده بیرون آمدند. در کالیفرنیا، کشاورزان دارند حقآبه خود را میفروشند چون از کشت هر بذری سودآورتر است. در فلوریدا دیگر نمیتوانید خانههای کنار آب خود را بیمه کنید. نیمی از آمریکاییها باید در نهایت یا به ایالتهای مرکزی-غربی آمریکا یا به کانادا نقل مکان کنند. این علم است نه حدس و گمان.
- آمریکا بهتازگی قوانین جدیدی را تصویب کرده که صادرات دستگاههای نیمهرسانا به شرکتهای چینی به منظور استفاده در بخش هوش مصنوعی یا رایانش کوانتومی یا نظامی را ممنوع میکند. اروپاییها میتوانند به تجارت با آمریکا و چین ادامه دهند اما به دلیل مسائل امنیت ملی این تجارت امکانپذیر نخواهد بود. تجارت، سرمایهگذاری، تکنولوژی، اینترنت، همه چیز به دو دسته تقسیم میشود.
- آلمان پیشتر با تکیه بر تامین انرژی از روسیه اشتباه بزرگی مرتکب شده است. چین طبیعتا به دنبال تسخیر نظامی بنادر آلمان نیست؛ اقدامی که میتواند در آسیا و آفریقا انجام دهد. اما تنها استدلال اقتصادی برای چنین توافقنامهای این است که زمانی که کارخانههای اروپایی در چین مصادره شوند میتوانیم حمله کنیم. در غیر این صورت ایده هوشمندانهای نیست.
- چین به سراسر دنیا میرود و تکنولوژیهای 5G سوبسیددار را که میتوان به منظور جاسوسی استفاده شود، میفروشد. از رئیسجمهوری یک کشور آفریقایی پرسیدم که چرا تکنولوژی 5G را به جای غرب از چین میخرد؟ در جواب گفت که ما یک کشور کوچکیم، بالاخره یکی جاسوسی ما را میکند. پس از تکنولوژی چینی استفاده میکنیم که ارزانتر است. چین در بسیاری از مناطق دنیا در حال گسترش قدرت اقتصادی، مالی و تجارت خود است.
- جایگزینی رنمینبی چینی با دلار زمانبر است اما چینیها مهارت تفکر طولانیمدت را دارند. آنها به سعودیها گفتهاند فقط نفتی را میخرند که به رنمینبی قیمتگذاری و فروخته شود و آنها پیشرفتهترین سیستمهای پرداخت، نسبت به هر کشوری را در دنیا دارند. میلیاردها نفر از شهروندان چینی روزانه برای میلیاردها تراکنش خود از Alipay و WeChat استفاده میکنند. در پاریس، فقط میتوانید برای خرید از مغازه لوییویتون با WeChat پرداخت کنید.
- (بحران انرژی، تورم بالا و رشد راکد یا اصطلاحا رشد تورمی در دهه ۷۰ میلادی) امروز بدتر است. در آن زمان به اندازه امروز بدهی بخش خصوصی و دولتی نداشتیم. اگر بانکهای مرکزی الان نرخ بهره را برای مقابله با تورم افزایش دهند، موجب ورشکستگی بسیاری از شرکتهای زامبی (شرکتهای بدهکار که برای ادامه فعالیت خود نیاز به کمک مالی دارند)، موسسات مالی و دولتی میشوند. علاوه بر آن، بحران نفت در آن زمان توسط چند شوک ژئوپلیتیکی به وجود آمد اما امروز تعداد آنها بیشتر شده است. حالا تاثیر حمله چین به تایوان را تصور کنید که ۵۰درصد دستگاههای نیمهرسانا و ۸۰درصد مدلهای بالاتر در دنیا را تولید میکند. جهان را شوکه میکند. وابستگی امروز ما به دستگاههای نیمهرسانا بیشتر از نفت است.
- بانکها در هر صورت سردرگماند یا با نرخ بالا با تورم مبارزه میکنند و بازارهای واقعی اقتصادی و مالی را محکم به زمین میزنند یا شانه خالی میکنند و پلک میزنند، نرخ را افزایش نمیدهند و تورم همچنان بالاتر میرود. به نظرم بانک مرکزی آمریکا و اروپا در حال پلکزدن هستند؛ همانکاری که بانک انگلستان انجام داده است.
- بانکها بدهیهای جدیدتر را گرانتر میکنند، چون زمانی که تورم افزایش یابد، وامدهندگان نرخ بهره بالاتری دریافت میکنند. مثلا اگر تورم از دو به شش درصد برسد پس نرخ اوراق قرضه دولت آمریکا از چهار به هشت درصد میرسد تا همان بازده یکسان را داشته باشد و هزینه قرضگرفتن از بخش خصوصی به منظور پرداخت وام ملک و کسبوکار قطعا بیشتر خواهد بود؛ امری که برای بسیاری از شرکتها گرانتر تمام میشود چون باید نرخ بهره بسیار بالاتری از اوراق قرضه دولتی ارائه دهد که مطمئن تلقی میشوند. الان آنقدر بدهی داریم که چنین موضوعی میتواند به سقوط کامل اقتصادی، مالی و پولی منتهی شود. ما هنوز درباره ابرتورم مانند آنچه در جمهوری وایمار رخ داد صحبت نمیکنیم، فقط داریم از تورم تکرقمی حرف میزنیم.
- ما باید همزمان درباره تمام موضوعات نگران باشیم، چون تمام تهدیدهای بزرگ به یکدیگر متصلاند. مثلا الان هیچ راهی برای کاهش قابل توجه انتشار گاز دیاکسید کربن بدون کوچکترکردن اقتصاد امکانپذیر نیست. با اینکه سال ۲۰۲۰ بدترین رکود اقتصادی در ۶۰ سال اخیر اتفاق افتاد، انتشار گازهای گلخانهای فقط ۹درصد کاهش پیدا کردند. در نبود رشد اقتصادی قوی، نمیتوانیم مشکل بدهی را حل کنیم. پس باید راههایی برای رشد بدون انتشار گازهای گلخانهای پیدا کنیم.
- من نگرانم. زمانی که شوکهای بزرگی وجود دارد، دموکراسی شکننده میشود. همیشه مردان قدرتمندی وجود دارند که میگویند «من کشور را نجات میدهم» و تمام اتفاقها را گردن خارجیها میاندازند. این همان کاری است که پوتین با اوکراین انجام داد. اردوغان هم سال آینده میتواند همین کار را با یونان بکند و سعی کند بحرانی را به وجود آورد، چون در غیر این صورت ممکن است انتخابات را ببازد. اگر دونالد ترامپ بار دیگر کاندیدا شود و انتخابات را ببازد، این بار میتواند آزادانه از سفیدپوستان نژادپرست بخواهد به ساختمان کپیتال یورش ببرند. ممکن است شاهد وقوع خشونت و جنگ داخلی واقعی در آمریکا باشیم. در آلمان به نظر وضعیت الان خوب است. اما زمانی که اوضاع از لحاظ اقتصادی بدتر شود و مردم بیشتری به حزب راستگرا رای دهند، چه اتفاقی میافتد؟
- باید از زندگی لذت ببریم و در عین حال وظیفهمان را برای نجات دنیا انجام دهیم.
- رد پای کربن ما بسیار بزرگ است. بخش قابل توجهی از انتشار گازهای گلخانهای فقط از دامداری است. به همین دلیل است که من گوشت و مرغ را کنار گذاشتهام.
- باید با دنیا همانطوری که هست روبهرو شویم. حتی اگر رویارویی هستهای به وجود بیاید. چون اولین بمب در نیویورک فرود میآید و دومی در مسکو.
منبع: خبرگزاری ایسنا برچسب ها: جنگ جهانی سوم
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: جنگ جهانی سوم جنگ جهانی سوم رکود اقتصادی تغییر اقلیم ۷۰ میلادی شرکت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۲۲۳۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
در سال ۱۴۰۳ نه منتظر کاهش قیمت ارز باشید، نه کاهش نرخ تورم/ رشد اقتصادی هم بالا نخواهد رفت
به گزارش خبرآنلاین اگرچه کاهش رشد نقدینگی میتواند یک نشانه مثبت باشد و کم و بیش این اتفاق نظر میان مکاتب اقتصادی وجود دارد که تورم در بلندمدت با نرخ رشد نقدینگی قابل توضیح است، اما به دلایل متعدد در کوتاهمدت نمیتوان انتظار همبستگی قوی میان این دو متغیر را داشت.
ذنیای اقتصاد نوشت:بنابراین حتی با فرض پایدار بودن روند کاهش نرخ رشد نقدینگی، در بازه زمانی یکساله عوامل مهمتری وجود دارد که در ارائه چشمانداز واقعبینانه از تورم باید درنظر گرفت.
با این حال لازم است به این نکته توجه کنیم که نیروهای شتابدهنده رشد نقدینگی همچنان در اقتصاد ایران فعالاند و تجربه دهههای گذشته نشان داده است که سیاستگذار پولی در مهار این نیروها توانایی بسیار محدودی دارد. بنابراین تا اطلاع ثانوی نهتنها کاهش پایدار نرخ رشد نقدینگی دور از ذهن به نظر میرسد، بلکه شواهد متعدد روند معکوس را نشان میدهد. یکی از عواملی که تقریبا در همه جهشهای تورمی کوتاهمدت در اقتصاد ایران حضور پررنگی داشته، جهش نرخ ارز بوده است. بهویژه با توجه به ریسکهای سیاسی که در سالجاری اقتصاد ایران در پیشرو دارد، نشانهای از توقف روند رشد نرخ ارز دیده نمیشود. نتیجه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا که در آبانماه برگزار میشود و سطح تنشهای منطقهای، دو متغیر سیاسی بسیار مهم در تعیین روند رشد نرخ ارز و متغیرهای دیگر اثرگذار بر تورم در سالجاری است. پیروزی کاندیدای حزب دموکرات میتواند فشار بر نرخ ارز را کاهش و درنتیجه پیامدهای تورمی جهش ارزی را تخفیف دهد. اما در صورت پیروزی دونالد ترامپ، تشدید تحریمها و افزایش سطح درگیریها دو خطر جدی برای اقتصاد ایران در سالهای پیشرو خواهد بود که به جهش ارزی و به تبع آن تورم دامن میزند.رشد اقتصادی یک متغیر مهم اثرگذار بر تورم به شمار میآید. در سال گذشته اقتصاد ایران رشد نسبتا قابل قبولی را تجربه کرد که عمدتا متاثر از رشد درآمدهای نفتی بوده است. در سالجاری رشد اقتصادی متاثر از رشد درآمدهای نفتی را نمیتوان انتظار داشت. بنابراین با توجه به آمار تشکیل سرمایه ثابت و روند نگرانکننده خروج سرمایه و همچنین افزایش قابلتوجه مالیات در لایحه بودجه سال ۱۴۰۳، به نظر میرسد اقتصاد ایران در سالجاری نمیتواند رشد مطلوبی را تجربه کند.
با توجه به نقش درآمدهای مالیاتی در کاهش کسری بودجه و درنتیجه کاهش فشار بر رشد پایه پولی و نقدینگی، ممکن است افزایش درآمدهای مالیاتی بهعنوان یک نیروی کاهنده تورم قلمداد شود، اما اثر افزایش شتابان مالیات ورای ظرفیت اقتصاد قطعا بر رشد اقتصادی و به تبع آن تورم اثر منفی خواهد داشت. بهعلاوه، سختگیریهای مالیاتی به خروج موقت و دائمی سرمایه از چرخه اقتصاد منجر میشود که از این طریق نیز بر تورم اثر منفی خواهد داشت.
هدر دادن منابع ارزی با توزیع ارز به نرخهای دستوری همواره یکی از عوامل ایجاد تورم در بلندمدت بوده است. بنا به گفته رئیس بانکمرکزی، دولت در سال گذشته ۷۰میلیارد دلار ارز به قیمت ۲۸هزار تومان و ۴۰هزار تومان توزیع کرده است. در سال گذشته بالغ بر ۳۵۰۰هزار میلیارد تومان رانت ارزی فقط از جانب اختلاف نرخ آزاد و سامانه نیما «تخصیص» یافته است.در حال حاضر اختلاف نرخ ارز بازار آزاد و سامانه نیما حدود ۶۰درصد است که به معنای سود بادآورده ۶۰درصدی برای دریافتکنندگان ارز با نرخ نیمایی است. این فقط یک نمونه از رانتهای عظیم موجود در اقتصاد ایران است که مسیر نهایی آنها به تورم ختم میشود.
معمولا به موازات جهشهای ارزی، اینگونه «تدابیر» خسارتبار با فضاسازی رسانهای رانتجویان شدت میگیرد. بنابراین با وجود اینکه درآمد نفتی سال گذشته افزایش قابلتوجهی داشته و در سالجاری نیز حداقل فروش بالای یکمیلیون بشکه در روز قابل انتظار است، احتمال تشدید تحریمها و جلوگیری از ورود درآمدهای نفتی به چرخه اقتصاد و هدر دادن منابع ارزی اثر کاهشی درآمدهای ارزی بر نرخ تورم را با ابهام مواجه میسازد. آنچه در سالهای پیشرو بیش از گذشته موجب نگرانی بوده، این است که پیامدهای تورمی تصمیمات سیاستگذاران، آنها را به اتخاذ تصمیمات دیگری از قبیل کنترل قیمت، دخالتهای مخرب در بازار، هدر دادن منابع و تعمیق رانت سوق میدهد که بیش از پیش به تورم و خروج سرمایه دامن میزند. اقتصاد ایران در یک مارپیچ تورمی بسیار خطرناک قرار دارد و شوکهای بیرونی ازقبیل جهش ارزی یا درگیری منطقهای میتواند کابوس ابرتورم را به واقعیت تبدیل کند. باید توجه داشت که تورم مزمن در دهههای گذشته، زیرساختهای ذهنی و عینی خروج بخش قابلتوجهی از اقتصاد کشور از چرخه ریال را ایجاد کرده است که تحقق آن به معنای از دست رفتن امکان ابتکار عمل سیاستگذار و هموار شدن مسیر ابرتورم است. 21302 برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1899332